- ترانه سرا:
- تنظيم :
- آهنگ ساز :
- سبک : پاپ
- کد پيشواز:
28 تیر 1396
77
آهنگ های مشابه
متن آهنگ
متن آهنگ حریص - محسن چاوشی
فعلا نخند و با خنده هات باز منو دلخور نکن
نگو دلت با منه، دیگه تظاهر نکن
ببین ازت بریدم! خسته ام از دورویی
از تو برام چی مونده؟ به جز بی آبرویی
لبت یه چیزی میگه
چشات یه چیز دیگه
من دیگه فهمیدم
کدوم دروغ میگه
بهم بگو از عشق تصور تو چیه
وقتی که پیش منی چشات حـریـص کیه
خیانت از سر تا پای تو میریزه
تصورت از عشق چه نفرت انگیزه
بدون ديدگاه
محبوبترين آهنگ های ماه
جديدترين تک آهنگ های فروشگاه
برای اضافه سازی متن آهنگ لطفا ابتدا به سایت وارد شوید
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
هین كژ و راست مي روي، باز چه خورده اي؟ بگو
مست و خراب مي روي، خانه به خانه كو به كو
عمر تو رفت در سفر، با بد و نيك و خير و شر
همچو زنان خيره سر حجره به حجره، شو به شو
با كه حريف بوده اي؟ بوسه ز كه ربوده اي؟
زلف كرا گشوده اي؟ حلقه به حلقه مو به مو
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا بهپایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا بهپایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا بهپایه هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو
عشق من ، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
این همه شادابی
یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه
عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر
حرف رفتنو نزن
توی ماشین توی مترو تو اتاقم تو خیالم
توی جاده تو خیابون سرکارم پشت فرمون
به تو فکر میکنم و به تو فکر میکنم
به تو فکر میکنم و به تو فکر میکنم
وقتی چشمات باز بازن یاکه چشمات خواب خوابن
وقتی گرمه وقتی سرده وقتی دنیام پر درده
وقتی قلبم زیر پاته یا که بارون تو چشاته
وقتی تلخی وقتی زهری وقتی با من میگی قهری
به تو فکر میکنم و به تو فکر میکنم
به تو فکر میکنم وبه تو فکر میکنم
خود اخمی بعضی وقتام خودزخمی
من ببازم یا نبازم هرچی شد دوباره بازم
به تو فکر میکنم و به تو فکر میکنم
به تو فکر میکنم وبه تو فکر میکنم
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر
ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
ای شاخ تر برقص ا جان پدر برقص آ ، جان پدر برقص آ
از پا و سر بریدی بیپا و سر به رقص آ ای خوش کمر برقص آ
از عشق تاجداران در چرخ او چو باران
آن جا قبا چه باشد ای خوش کمر به رقص آ
در دست جام باده آمد بتم پیاده
گر نیستی تو ماده زان شاه نر به رقص آ
چوگان زلف دیدی چون گوی دررسیدی
از پا و سر بریدی بیپا و سر به رقص آ
تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی
گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ
از عشق تاجداران در چرخ او چو باران
آن جا قبا چه باشد ای خوش کمر به رقص آ
ای مست هست گشته بر تو فنا نبشته
رقعه فنا رسیده بهر سفر به رقص آ
در دست جام باده آمد بتم پیاده
گر نیستی تو ماده زان شاه نر به رقص آ
پایان جنگ آمد آواز چنگ آمد
یوسف ز چاه آمد ای بیهنر به رقص آ
تا چند وعده باشد وین سر به سجده باشد
هجرم ببرده باشد دنگ و اثر به رقص آ
کی باشد آن زمانی گوید مرا فلانی
کای بیخبر فنا شو ای باخبر به رقص آ
طاووس ما درآید وان رنگها برآید
با مرغ جان سراید بیبال و پر به رقص آ
کور و کران عالم دید از مسیح مرهم
گفته مسیح مریم کای کور و کر به رقص آ
مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
ببخش عروس قصه
دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه
نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی
وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون
پا درمیونی کرده
عروس خوب قصه
عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام
قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو
چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی
راهُ چه جوری رفتم
ببخش عروس قصه
دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه
نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی
وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون
پا درمیونی کرده
عروس خوب قصه
عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام
قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو
چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی
راهُ چه جوری رفتم
قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه
تو این فکر بودم که با هر بهونه یه بار آسمون و بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه خود آسمونه
تو دنیای سردم به تو فکر کردم که عطرت میاد و بپیچه تو
بیا بخندیم تا باز خنده هات و مثل شمعدونی میزارم رو تاقچه
به تو فکر کردم به تو آره آره به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره به تو فکر کردن عجب حالی داره
تو خاک گلدون با هم قوم خویش اید من و باد بارون رفیق صمیمی
از برکه باید یه دریا بسازیم یه دریا به عمق یه عشق قدیمی
دوست داشتم با تموم وجودم عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم
الهی همیشه کنار تو باشم الهی همیشه. بمونی کنارم
به تو فکر کردم به تو آره آره به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره به تو فکر کردن عجب حالی داره
تو دل یه مزرعه یه کلاغی رو سیاه
هوایی شده بره پابوس امام رضا
اما هی فک میکنه اونجا جای کفتراس
آخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاس
من که توی سیاهیا از همه روسیاترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
تو همین فکرا بودش کلاغه عاشقمون
یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون
که یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
به سیاهی فک نکن تو یه زائری برو
من که توی سیاهیا از همه روسیاترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
دلت که می لرزید من با چشام دیدم
تو زل ِ تابستون چقد زمستونه
هوا گرفته نبود دلم گرفت اون شب
به مادرم گفتم هنوز بارونه
هنوز بارونه
قطار رد شد و رفت مسافرا موندن
مسافرا که برن قطار می مونه
تو برف بارونی قطار قلب منه
قلب شکسته ی من تو برف مدفونه
دونه به دونه غمی ریل به ریل شبم
غم توی خونه ی من هر شبو مهمونه
هر شبو مهمونه
بگو شب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
یه شب که سردم بود به مادرم گفم
هوا که سرد میشه یاد تو میفتم
طفلی دلش لرزید دلش دوباره شکست
تو زل ِ تابستون تو کوچه برف نشست
تو کوچه برف نشست
مسافرا شعرن تو برف و بارونی
قطار قلب منه چشم تو پنجره هاش
پنجره ها بسته ن مسافرا خسته ن
ببار تا دم صب به فکر هیچی نباش
دونه به دونه غمی غصه یه غصه شبم
کاشکی یه روز صب شه کاش فقط ای کاش
کاش فقط ای کاش
بگو شب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
ای تشنه شهید سر بریده ، دل از سر و از پسر بریده
در ظهر عطش مگر چه دیدی ، کز جام جهان نظر بریدی
ای آب حیات دین احمد ، ای کشتی امت محمد
بگذار که در غمت بمیرم ، کز چشم تو خون بها بگیرم
بی سر و سامان توام یا حسین ، دست به دامان توام یا حسین
بر سر نی زلف رها کرده ای ، با جگر شیعه چه ها کرده ای
زهره منظومه ی زهرا حسین ، کشته افتاده به صحرا حسین
عاقبت این عشق هلاکم کند ، در گذر کوی تو خاکم کند
بی سر و سامان توام یا حسین ، دست به دامان توام یا حسین
بر سر نی زلف رها کرده ای ، با جگر شیعه چه ها کرده ای
زهره منظومه زهرا حسین ف کشته افتاده به صحرا حسین
عاقبت این عشق هلاکم کند ، در گذر کوی تو خاکم کند
توی این خرابه ی متروکه
تو که نیستی همه چی مشکوکه
بی تو حتی به خودم مظنونم
تا ابد زندانیم ، زندونم
خسته از عکسای یادگاریم
حتی از عکس خودم فراری ام
بیا این خرابه رو شادش کن
دله غمگینمو شادش کن
این غم و شادی من، روح ابادی من
مثل برگشتن تو، روز ازادی من
با تو از من دوره ، وحشتو دلشوره
تو که نیستی خونه ، خونمون ویرونه
این غم و شادی من، روح ابادی من
مثل برگشتن تو، روز ازادی من
با تو از من دوره ، وحشتو دلشوره
تو که نیستی خونه ، خونمون ویرونه
من که از دوری تو دلتنگم
دست خالی با دلم میجنگم
نمیذارم به کسی نگاه کنه
خودشو هر کی جا کنه
نمیخوام که بیتو عاشق باشه
واسه ی من اینه ی دق باشه
بخت خوابیده رو بیدارش کن
بیا این زندونو ابادش کن
این غم و شادی من، روح ابادی من
مثل برگشتن تو، روز ازادی من
با تو از من دوره ، وحشتو دلشوره
تو که نیستی خونه ، خونمون ویرونه
این غم و شادی من، روح ابادی من
مثل برگشتن تو، روز ازادی من
با تو از من دوره ، وحشتو دلشوره
تو که نیستی خونه ، خونمون ویرونه
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ،غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم ،غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم ،غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ،خطا
سوختم خود را برای او غلط کردم ،غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود، بد
جان که دادم در هوای او غلط کردم ،غلط
همچو وحشی جانم رفت در هوای او حیف، حیف
خو گرفتم با جفای او غلط کردم،غلط
از برای خاطر اغیار خارم می کنی
من چه کردم کین چنین بی اعتبارم می کنی
روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر بگویم گریه ها بر روزگارم می کنی
سوی بزمت نگذرم از بس که خارم کرده ای
تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده ای
ناامیدم بیش از مگذار، خون من بریز
چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده ای
مثل گنجشکی که زیر برفا مونده
همه دلتنگیم پیش تو جا مونده
یه نفر اینجاست که تورو دوست داره هنوز
که تو چهار فصل دلش برف می باره هنوز
یه نفر منتظره، تو بهارش باشی
تا کنارت باشه ،تو کنارش باشی
یخ زدن دستای من، زل زدم به رد پات
دستامو “ها ” می کنم، کو اجاق خنده هات؟
شاخه هام خشکیدن ،ریشه هام از دردن
شونه هام می لرزن ،استخونام سردن
یه نفر اینجاست که تورو دوست داره هنوز
تو چهار فصل دلش ،برف می باره هنوز
رد چشمامو نگاه کن ،دستامو بگیر تو دستات
یخ این دستارو واکن
خنده هات سبزه ی عیدن، خنده هاتو دوست دارم
منو با خنده صدا کن
با یه ذره مهربونی ،منو پر کن از جوونی
کی بهارو دوست نداره ،عزیزم خودت می دونی
فصل فصل تو که عشقه ،چهار فصل من بهاره
بخون امشب تا منم بتونم گریه کنم
تا بتونم با تو بخونم گریه کنم
میخوام اتیش بگیرم داره سوزه نی میاد
دلم از غصه پره اون که رفته کی میاد
نمیدونم که چیشد چرا از من رنجید
جای این بی مهری کاش من و میفهمید
مردم از زخمایی که خوردم از تنهایی
کمکم کن نی دوست مردم از تنهایی
واسه خاطره خداهم اون و برگردون و
شاد کن خاطر این دل این سرگردون و
نه دیگه به روم نیار که چی اومد به سرم
نگو خاطر خواهی چه گلی زد به سرم
یا به لیلا برسون این دل مجنون و
یا مداوا کن این درد بی درمون و
دوستیه ساده ما غیر معمولی شد
نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد
نمیدونم چی شد که وجودم لرزید
دل من این حسو از تو زودتر فهمید
تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم
چه دلیلی داره از تو دست بردارم
بین ما کی بیشتر عاشق من یا تو؟
هرچی شد از حالا همه چیزش با تو
دیگه دست من نیست بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری؟
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی منو تنها نزاری
دست من نبود اگه اینجوری پیش اومد
میدونستم خوبی ولی نه تا این حد
انگاری صد ساله که تورو میشناسم
واسه اینه انقد روی تو حساسم
من احساساتی به تو آدت کردم
هرجا باشم آخر به تو برمیگردم
دیگه دست من نیست بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری؟
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی منو تنها نزاری
دیگه دست من نیست بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری؟
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی منو تنها نزاری
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من.
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
تو این فکر بودم که با هر بهونه
یه بار آسمون و بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه
خود آسمونه
تو دنیای سردم به تو فکر کردم
که عطرت میاد و بپیچه تو
بیا بخندیم تا باز خنده هات و مثل شمعدونی میزارم رو تاقچه
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حالی داره
تو خاک گلدون با هم قوم خویش اید
من و باد بارون رفیق صمیمی
از برکه باید یه دریا بسازیم
یه دریا به عمق یه عشق قدیمی
دوست داشتم با تموم وجودم
عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم
الهی همیشه کنار تو باشم
الهی همیشه بمونی کنارم
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حالی داره
توی هر ضرر باید استفاده ای باشه
یا باید احساس فوق العاده ای باشه
آه فاتح قلبم فکرشم نمی کردی
رام کردن این شیر کار ساده ای باشه
آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی
بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه
مبتلا بشم مردم مبتلا نشم مردم
از تو درده لذت بخش هر چی میکشم خوبه
من یه بچه شیطون توی کوچه ها بودم
عشق تو بزرگم کرد عشق تو حلاکم کردم
جیک جیک مستونم بود و عشق بازی کش
مثل جوجه مرده توی باغچه خاکم کرد
آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی
بعد از این به هر دردی مبتلا بشم خوبه
مبتلا بشم مردم مبتلا نشم مردم
از تو درده لذت بخش هر چی میکشم خوبه
آفرین به این زور و آفرین به این بازو
آفرین به این چشما آفرین به این ابرو
آفرین به هر شب که بی گدار می باره
با جنون در افتادن خیلی آفرین داره
با تو هیشکس جز من بی سپر نمی جنگه
با تو هیشکس از این بیشتر نمی جنگه
با جنون در افتادم باز کار دستم داد
آه فاتح قلبم عشق تو شکستم داد
آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی
آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی
آه چشمه ی طوسی آه چشم ویروسی
نفس تو سینه ی محراب حبس ِ
هوا بغضش گرفته ابر خسته اس
کی از دنیا دلش انقدر خونِ
که حتی صبرشم از صبر خسته اس..
کدوم خورشید از اینجا گذشته
که رنگ از روی هر کوهی پریده
کی بازم دردشو با چاه گفته
کی انقدر بار تنهایی کشیده..
با اینکه سوگوار و بیقراری
محاله پیش غم از پا بیفتی
دلت میلرزه چون هر لحظه باید
به یاد غربت زهرا بیفتی
حبیب عاشقا و درد مندا
شنیدم هیچ دردی بی دوا نیست
تو هم درمونی و همدرد ای مرد
کسی با دردت اما اشنا نیست
شکم سیرا بدا دنیا پرستا
به حقت زیر تیغ ذوالفقارن
به شوق دیدنت اما هنوزم
یتیما شب به شب چشم انتظارن
با اینکه سوگوار و بیقراری
محاله پیش غم از پا بیفتی
دلت میلرزه چون هر لحظه باید
به یاد غربت زهرا بیفتی
میزی برای کار ، کاری برای تخت
تختی برای خواب ، خوابی برای جان
جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد
یادی برای سنگ این بود زندگی
جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد
یادی برای سنگ این بود زندگی
میزی برای کار ، کاری برای تخت
تختی برای خواب ، خوابی برای جان
جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد
یادی برای سنگ این بود زندگی
جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد
یادی برای سنگ این بود زندگی
این بود زندگی …
لبخند زد و دستامو گرفت اما توی خواب
فردا نشده بیدار شدم بیدار و خراب
عکسش روی میز باز از توی قاب بیرون اومدو
دستامو گرفت باهم دوباره رفتیم توی قاب
ترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپره
گفتم نکنه اصلا” روی میز خوابم نبره
تنها روی تخت تنها توی خواب با اون توی قاب
چشماشو که بست قاب از روی میز افتاد و شکست
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
بارون میومد پس داد زدم من پشت درم
خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشت سرم
در وا نشده بیدار شدم بارون میومد
گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم
بارون میومد پس داد زدم پشت دره
بیدار شدی گفتی نکنه خوابم نبره
سیل از توی قاب اومد تو اتاق در وا شده بود
ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
تغییر کنه
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و ورش
الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هیچی از اون روز نمونه بجز گلای پر پرش
قسم میخوردی با منی قسم میخوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت ، بیاد الهی خبرش
عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه
زجرهایی که به من دادی بکشی تا آخرش
الهی که یه روز خوش از تو گلوت پایین نره
رسوای عالمت کنن اون چشای در به درش.
قسم میخوردی با منی قسم میخوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت ، بیاد الهی خبرش
می خوام بدونم قد من عاشقته دوست داره
اینکه رها کردی منو می ارزه به دردسرش
هرچی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده هم سفرش
هرچی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده هم سفرش
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و ورش
ده ردت وه مالم زوو مه چووره وه
ئه مشه و وه لامان روژ بکه ره وه
روژ بکه ره وه
ئه مشه و چه ن شه وه نه تیه له خه وم
له چی توریایته بینای چا وانم
بینای چا وانم
سه رت په تی که بینم زولفانت
سه رت په تی که بینم زولفانت
تا گیانی شیرین بکه م قوربانت
بکه م قوربانت
سه رت په تی که بینم زولفانت
سه رت په تی که بینم زولفانت
تا گیانی شیرین بکه م قوربانت
بکه م قوربانت
من از قلو زنجیر میترسم از آه بی تاثیر میترسم
از اتفاقه ظاهرا ساده از اتفاقی که نیفتاده
میخندمو از خنده میترسم هر روز از آینده میترسم
زیره بیده مجنون میشینم زیره شر شره بارون میشینم
فک میکنم شاید برگردی با خودم میگم باید برگردی
خنجر واسه این سینه کافی نیست
عاشق کشی رسمه تلافی نیست
ای چشم از دیدن خلاصم کن
از چشم پوشیدن خلاصم کن
اینقدر گیجم که نمیدونم
باید تو رو از چی بترسونم
زیره بیده مجنون میشینم
زیره شر شره بارون میشینم
فک میکنم شاید برگردی
با خودم میگم باید برگردی
زیره بیده مجنون میشینم
زیره شر شره بارون میشینم
فک میکنم شاید برگردی
با خودم میگم باید برگردی
زیره بیده مجنون میشینم
زیره شر شره بارون میشینم
فک میکنم شاید برگردی
با خودم میگم باید برگردی
هم خواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی تابم و از غصه این خواب ندارم
دلتنگمو با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه افاق به دلتنگی من نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
پیش تو بسی از همه کس خوار ترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کوی ت
دانی که ز حق یار وفادارترم من
بر بی کسی من نگر و چاره من کن
زان که از همه کس بی کس و یار ترم من
بی یار ترم من بی یار ترم من
نشد با شاخه هام بغل کنم تو رو نشد نشد نشد برو برو برو
اراده داشتم بدون کاشتن که عادت بدم به ریشه داشتن
که عادت بدم یه گوشه بند شی به مبتلا شدن علاقهمند شی
نشد که از دلم جدا کنم تو رو نشد نشد نشد گلم برو برو برو
نشد که بی دهن صدا کنم تو رو تموم حرف من برو برو برو
قدیما هر گلی شناسنامه داشت تموم میشدو بازم ادامه داشت
تو شیشه گلاب تو شعر شاعرا تو گل فروشیا تو جیب عابرا
همون کسا که از تو باغچه چیدنت توی خیالشون ادامه میدنت
نشد که از دلم جدا کنم تو رو نشد نشد نشد گلم برو برو برو
نشد که بی دهن صدا کنم تو رو تموم حرف من برو برو برو
تو داری از خودت فرار می کنی داری با ریشه هات چیکار می کنی
برو برو ولی به رسم یادگار شناسنامتو تو خونه جا بذار
برو برو ولی به رسم یادگار شناسنامتو تو خونه جا بذار
یه پاییز زرد و زمستون سردو یه زندون تنگو یه زخم قشنگو
غم جمعه عصرو غریبی حصرو یه دنیا سوالو تو سینه م گذاشتی
جهانی دروغو یه دنیا غروبو یه درد عمیقو یه تیزی تیغو
یه قلب مریضو یه آه غلیظو یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی
رفیقم کجایی دقیقا کجایی ، کجایی تو بی من تو بی من کجایی
یه دنیا غریبم کجایی عزیزم بیا تا چشام تو چشات بریزن
نگو دل بریدی خدا نکرده ببین خواب چشمات با چشمام چه کرده
همه جا رو گشتم کجایی عزیزم بیا تا رگامو تو خونت بریزم
بیا روتو رو کن منو زیر و رو کن بیا زخم هامو یجوری رفتو رو کن
عزیزم کجایی دقیقا کجایی ، کجایی تو بی من تو بی من کجایی
دوست دارم نگات کنم تا که بی حال بشم تو ازم دل ببری منم اغفال بشم
دوست دارم برای تو با همه فرق کنم خودمو توی چشات یه تنه غرق کنم
با تو باشم غم چیه با تو مرگم اسونه آخه دیوونه میشم وقتی میگی دیوونه
دیوونه ، دیوونه ، دیوونه
حال میده ناز کنی تا نوازشت کنم بی خودی قهر کنی غرق خواهشت کنم
دل بدم به خنده هات سپر بلات بشم الهی تصدقت الهی فدات بشم
مگه می تونم تو رو با کسی عوض کنم لعنتی صدام بزن هی بگو تا حض کنم
دیوونه ، دیوونه ، دیوونه
تو حصار بغلت زندگی به کاممه همه چی مال منه سندش به ناممه
وقتی می خندی برام خونه آفتابی میشه گلدونا گل میکنن آسمون آبی میشه
گلای نسترن و بذار پشت پنجره ذل بزن توی چشام تا دلم ضعف بره
دیوونه ، دیوونه ، دیوونه
تو رو از دور دلم دید اما نمی دونست چه سرابی دیده
من دیوونه چه می دونستم زندگی برام چه خوابی دیده
نمی دونی نمی دونی ای عشق کسی که جوونی شو ریخته به پات
واسه اینکه تو رو از دست نده چه عذابی دیده
آه ای دل مغموم آروم باش آروم ای حال نا معلوم آروم باش آروم
نیستی اما هنوزم کنارمی نیستی اما هنوزم اینجایی
روزی صد هزار دفعه میمیرم اگه احساس کنم تنهایی
هر کجا رفتی و هرجا موندی منو بی خبر نذار از حالت
اگه تنها شدی و دلت گرفت خبرم کن که بیام دنبالت
آه ای دل مغموم آروم باش آروم ای حال نا معلوم آروم باش آروم
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
+++++
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
+++++
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
+++++
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
+++++
باغ سلام می کند سرو قیام میکند
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
آسمون اوری گرهد دنیا رو کرد سرد
گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
هر چه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
آسمون اوری گرهد دنیا رو کرد سرد
آسمون اوری گرهد دنیا رو کرد سرد
مو چطور دل خوش کنم لای این همه برد
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
می کنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
سخت میگیری به من با این همه از دست تو
میشوم دلگیر شاید نازنین بی زار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
دادم هی بیدادم هی مندم خوم تک
مرقیامت بنشونمون کل یک
مرقیامت بنشونمون کل یک
آن دوست که من دارم آن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دهان داند
وقتی نکند با من کان شاخص نوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دل آرایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریا که نقشی ما از طرح وجود من
چون یاد تو میارم خود هیچ نمی مانم
ای خوب تر از لیلی بیم است چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
ای کاش زمین دشمن گر روی به من آرد
از روی تو بی زارم گر روی بگرداند
ای کاش زمین دشمن گر روی به من آرد
از روی تو بی زارم گر روی بگرداند
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هاییم
هرچی از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس هیچ کسی اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جا نشین تو در این سینه خداوند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندن تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیدهام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام
چندان خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیدهای من صدصفت گردیدهام
در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
صد جان شیرین دادهام تا این بلا بخریدهام
پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام
راز خوشبختی من خفته در قلب من است
تو کجا میگردی قلب من این وطن است
خاک مادرزادی ، خانه ی اجدادی
این وطن ارثیه ی پشت در پشت من است
هیچ ابرقدرتکی ، مرد تسخیرش نیست
زن اگر تهمینه ، مرد اگر تهمتن است ..
گریه ها کرده وطن ، تاب آورده وطن
مام پر درد وطن ، مادری شیرزن است
قلب من ! خانه ی من ، خانه ی زخم به تن
خسته ام از جانی که گرفتار تن است
من به مرگ آگاهم ، مرگ را میخواهم
هم وطن ها راهم ، دشمن آتش زدن است
تو خیلی وقته خودتو می خوای بی آبرو کنی
روتو ازم بگیری و به هرکی خواستی رو کنی
موندن و رفتنت دیگه فرقی نداره واسه من
اره رو چون فرو کنی، چه در کشی چه تو کنی
چشم تو دنبال کیه حرف حساب تو چیه
برای چی خوشت میاد با من بگو مگو کنی
یه بی وفا مث خودت، یه صاف و ساده مثل من
پیدا نمی کنی اگه دنیا رو زیر و رو کنی
بخیه رو بخیه میزنم به تیکه پاره ی دلم
این همه وصله پینه رو چطور میخوای رفو کنی
چشم تو دنبال کیه حرف حساب تو چیه
برای چی خوشت میاد با من بگو مگو کنی
یه بی وفا مثل خودت، یه صاف و ساده مثل من
پیدا نمی کنی اگه دنیا رو زیر و رو کنی
گرد و غبار دوری رو قاب سرد و خالی
عکس دو تا پرنده رو شاخه های قالی
نه پنجره نه گلدون
نه شیروونی نه ناودون
آینه ی پینه بسته
رو طاقچه ی شکسته
خاطره های مرده مو زنده کن
دنیامو از پنجره آ کنده کن
آبو پرش کن آینه رو نگاه کن
پرنده های قالی رو رها کن
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
چند تا اتاق تاریک چند تا چراغ خاموش
یه میز بی صندلی، یه دفتر فراموش
حیاط سرد پاییز بایک درخت تنها
یه حوض و چند تا ماهی
خسته سوز و سرما
بازم بکار تو دست من بهارو
بازم بیا نون بده ماهیارو
تکیه بده به تک درخت خونه
ای که نگات برام یه سایبونه
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
گرد و غبار دوری رو قاب سرد و خالی
عکس دو تا پرنده رو شاخه های قالی
نه پنجره نه گلدون
نه شیروونی نه ناودون
آینه ی پینه بسته
رو طاقچه ی شکسته
خاطره های مرده مو زنده کن
دنیامو از پنجره آ کنده کن
آبو پرش کن آینه رو نگاه کن
پرنده های قالی رو رها کن
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
چند تا اتاق تاریک چند تا چراغ خاموش
یه میز بی صندلی، یه دفتر فراموش
حیاط سرد پاییز بایک درخت تنها
یه حوض و چند تا ماهی
خسته سوز و سرما
بازم بکار تو دست من بهارو
بازم بیا نون بده ماهیارو
تکیه بده به تک درخت خونه
ای که نگات برام یه سایبونه
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی
ای که بی تو تک و تنهام توی غربت سنگی
میدونم بر نمیگردی شدی همرنگ دورنگی
همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود
چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود
رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشناتو
واسه من باقی گذاشتی التهاب لحظه هاتو
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوائی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفائی
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی
ای که بی تو تک و تنهام توی غربت سنگی
میدونم بر نمیگردی شدی همرنگ دورنگی
همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود
چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود
رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشناتو
واسه من باقی گذاشتی التهاب لحظه هاتو
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوائی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفائی
ببخش عروس قصه دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون پا درمیونی کرده
عروس خوب قصه عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی راهُ چه جوری رفتم
ببخش عروس قصه دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون پا درمیونی کرده
عروس خوب قصه عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی راهُ چه جوری رفتم
قهر نکن عشق من قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم وقتی دلت پیشمه
زیر پرچم سه رنگ، واسه پرچم سفید
مادرم دعا میکرد، پدرم میجنگید
قلبمون اون روزا این همه ترک نداشت!
دلمون شور میزد، دستامون نمک نداشت!
حالمون اون روزا اگه رو به را نبود
عوضش امیدمون کسی جز خدا نبود
روزای دربدری، شبای بمبارون
دنبال نفت بدو، تو صف غذا بمون
دست خالی زیر گوله بارون بودیم
خسته بودیم اما، مرد میدون بودیم
رفقای مدرسم هنوزم یادم میان
کاش میدونستم الان همکلاسیام کجان
خنده های خواهرم لاله بود و پژمرد
اشکای برادرم سیل شد دنیا رو برد!
سیل خون جاری بود از عطش تا کارون
خیلیا خاک شدن زیر سقف خونشون
حاج خانوم بهم میگه به دلم افتاده
پسر مظلومم پشت در واستاده
هنوزم بعضی شبا موج بمبِ تو سرم
هنوزم خواب می بینم خونه ریخته رو سرم
هشت سال زندگیم با همین دردا گذشت
هشت سال آزگار سخت بود، اما گذشت
واسه پرچم سه رنگ، زیر پرچم سفید
من هنوز معتقدم، باز باید جنگید
کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه هات
وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی
یه قطره اشک ممکنه بشینه روی گونه هات
میپرم از خواب شبو لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم خونه رو پرسه میزنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار میرم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم
سعی نمیکنم تورو مجاب اومدن کنم
از کجا معلوم که سرت از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم که هیشکی با خبر نشه
اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو مجاب اومدن کنم
از کجا معلوم که سرت از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم که هیشکی با خبر نشه
تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام
چشمامو سرزنش نکن، از پسشون برنمیام
پیر شدم تو این قفس، یکم بهم نفس بده
رحم و مروتت کجاست، جوونیامو پس بده
فکر نمی کردم بذاریزار و زمینگیر بشم
فکر نمی کردم که یه روزاین جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود
حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
دلش نخواست و نمی خواد یه روز به حرفام برسه
شاید می خواد رقیب من به آرزوهام برسه
پسند من تو هستی که این همه بخت من سیاست
دلبر خودپسند من قله ی خوشبختی کجاست
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نری
این روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری
تو فکرتم اما دلم هی میگه فکرشم نکن
یه کم به فکر تو نبود پس دیگه فکرشم نکن
فکر نمی کردم بذاریزار و زمینگیر بشم
فکر نمی کردم که یه روزاین جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود
حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
بهت میگفتم که نری… بهت میگفتم که نری…
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نری
این روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری
تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام
چشمامو سرزنش نکن، از پسشون برنمیام
پیر شدم تو این قفس، یکم بهم نفس بده
رحم و مروتت کجاست، جوونیامو پس بده
فکر نمی کردم بذاریزار و زمینگیر بشم
فکر نمی کردم که یه روزاین جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود
حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
دلش نخواست و نمی خواد یه روز به حرفام برسه
شاید می خواد رقیب من به آرزوهام برسه
پسند من تو هستی که این همه بخت من سیاست
دلبر خودپسند من قله ی خوشبختی کجاست
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نری
این روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری
تو فکرتم اما دلم هی میگه فکرشم نکن
یه کم به فکر تو نبود پس دیگه فکرشم نکن
فکر نمی کردم بذاریزار و زمینگیر بشم
فکر نمی کردم که یه روزاین جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود
حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
بهت میگفتم که نری… بهت میگفتم که نری…
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نری
این روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری
من بی تو چیزی نیستم جز
پرده ی بی آفتاب جز
رختخواب کهنه و لیوان آب و قرص خواب
من ، بی تو چیزی نیستم جز
خونه ی بی پنجره جز
آدمی که غربتش از مرگ طولانی تره..
من ، بی تو چیزی نیستم جز
چندتا ابر بی قرار
من ، بی تو چیزی نیستم جز
آه جز گرد و غبار من..
بی تو چیزی نیستم جز
چندتا ابر بی قرار من
آه جز گرد و غبار
یادم بده کاری کنم جوری بهم عادت کنی
که زیر چتر گریه هام احساس امنیت کنی
یادم بده کاری کنم بی وقفه با من سر کنی
من شعر بنویسم برات تو شعرامو از بر کنی
کاشکی بگوشت می رسید دارم چه رنجی می برم
بپا غرورم نشکنه من از تو نازک ترم
من بی تو چیزی نیستم ، من بی تو اصلا نیستم
شاید کسی که عمریه دنبالشی من نیستم..
من ، بی تو چیزی نیستم جز
چندتا ابر بی قرار
من ، بی تو چیزی نیستم جز
آه جز گرد و غبار من..
بی تو چیزی نیستم جز
چندتا ابر بی قرار من
آه جز گرد و غبار
بختک رو زندگی مون، افتاده پا نمیشه
با گریه هیچ دردی، از ما دوا نمیشه
یا هی دروغ گفتیم، یا اشتباه کردیم
ما عشق هم نبودیم، ما اشتباه کردیم
این قصه اولش با غم شروع شده
پس باید آخرش با غم تموم بشه
اینجوری بهتره، حتما مقدره
تقدیر ما دو تا با هم تموم بشه
ما که قرارمون بود، از عشق هم بمیریم
حتی بلد نبودیم، از هم به دل نگیریم
باید قبول کرد و پای شکست وایساد
با هر گناه باید عمری تقاص پس داد
این قصه اولش با غم شروع شده
پس باید آخرش با غم تموم بشه
اینجوری بهتره، حتما مقدره
تقدیر ما دو تا با هم تموم بشه
صدایِ پا نبود ، صدایِ تق تقِ شکستن تو بود
غروب خسته بود ، که من سرم هنوز رو دامنِ تو بود
صدای پای تو که توو راهرو ، زبونه می کشید
تمام روحم برای دیدنت به خونه می کشید
به مادرم بگین ، قفس شکسته و پرنده پر زده
به مادرم بگین ، بهار اومده ، جوونه سر زده
یِ دردِ مطمئن ، مفاصل من ، کلافه کره بود
تمام وزنش ، به شونه های من اضافه کرده بود
غروب رفته بود ، غروبِ توی مه ، غروبِ توو غبار
غروبِ بی قرار ، غروبِ روسیاه ، غروبِ بی پناه
به مادرم بگین ، هنوز خنده هاش ، روو سر جهازشن
به مادرم بگین ف هنوز گریه هاش ، توو جانمازشن
دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری
تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری
دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیرم
تا ببینی با چه عشقی این شکست رو می پذیرم
تو یه طوفان ، من جزیره من ناپلئون ، تو دزیره (نامزد ناپلئون)
جز تو کی می تونه همه دنیا رو بگیره
همه دنیا رو بگیره نقطه ی تسلیم محضم
نقطه ی ارامشم بود اسم تو زمزمه کردم
این تمام شورشم بود تو هوای تو که باشم
صاحب کل زمینم من همه دنیامو دادم
زیر چتر تو بشینم شوق تسلیم تو بودن
لحظه لحظه تو تنم بود بهترین تصویر عمرم
عکس زانو زدنم بود
تیغیم و می بریم رعدیم و می غریم
ما فریادمون پشت ، کوه رو تکون میده
از جار و جنجالِ ، دشـمـن نمـیـترسیم
این خاک خیلی از ، این بازی ها دیده
خون عزیزامون ، دریاست ای دنیا
طوفان ترین دریا ، با ماست ای دنیا
سبـــز و سفیـد و سرخ ، آبــــاد و آزاده
تا هست این پرچم ، بـالاست ای دنیا
خـلـیــــج ایــرانـــــی ، آبـــــــــــیِ آزاده
یـه مـلـت عـاشـق پشت تو وایستاده
بــرای داشتــن تـو دنـیـا اگه جمع شه
فکر کن اجازه بدیم یه مو ازت کم شه
هر آدمی تو دنیا ، یه تیکه خاک مال اونه
عاشقِ آب و خاکشه ، خاک مـن ایــرونه
کــوچـولو جلـو تــر نیـا ، ایــن گــربــه بــی رقـیـبـــه
ایـن گـربه استخرش واسه تو ، زیادی عمیــــقـــــه
ماها دستامون تو دست همه ، شما دستاتون تو نفته
کــوچـولـو شیـطــونی بسـه دیگه ، انگـاری یادتون رفته
ایــن گـربـه خوابه ولـی اگــه ، بیــدار شـه می غـــره.
شیطونی کنی یهوی دیدی ، گوشتـونـو مــی بــــره
خـلـیــــج ایــرانـــــی ، آبـــــــــــیِ آزاده
یـه مـلـت عـاشـق پشت تو وایستاده
بــرای داشتــن تـو دنـیـا اگه جمع شه
فکر کن اجازه بدیم یه مو ازت کم شه
دوباره وقتشه جنون بگیرم قرار مادرا زبون بگیرن
صدا زدن دوباره مادرارو عکس بیارن استخون بگیرن
صدا زدن که بعد از این همه سال دوباره داغ بچشو ببینه
یدست لباسشو بدن به دستش بگن تموم بچتون همینه
این مادرا تمامشون یه عمره از بچه هاشون یه نشون ندارن
دوباره اومدن به این هوا که قبول کنن دیگه جوون ندارن
از ما یکیمون از خودش نپرسین از این همه جوون چرا نشون نیست
چه جوری خونشونو پیدا کنن وقتی پلاکشون و یادشون نیست
دوباره وقتشه جنون بگیریم برای مادرا زبون بگیریم
بریم تو صف به جای بچه هاشون سه چار تا تیکه استخون بگیریم
عمر زندگی کوتاست مثه شعله ی کبریت
عمر هر چی غیر از عشق مثه عمر کوتاهه
همسفر شدن مثه درب هدر شدن خوبه
پس قدم بزن با من بین راه و بیراهه
من که قلب کوچیکم بی تو کاسه ی خونه
من که کاسه ی چشمم جز تو از کسی پر نیست
دوست داشتن یا عشق دوست دارمت با عشق
عشق من به دوست داشتن قابل تصور نیست
عشق چن قدم راهه از اتاق تا ایوون
عشق دستته وقتی میز شامو می چینه
مثه خواب بعدازظهر تلخه اما می چسبه
مثه چای بعد از خواب تلخه اما شیرینه
من که قلب کوچیکم بی تو کاسه ی خونه
من که کاسه ی چشمم جز تو از کسی پر نیست
دوست داشتن یا عشق دوست دارمت با عشق
عشق من به دوست داشتن قابل تصور نیست
عشق چن قدم راهه از اتاق تا ایوون
از پرنده تا لونه از کویر تا بارون
از اتاق تا ایوون عشق بهترین راهه
آسمون تویی وقتی ماه داره می خنده
عشق من ببین امشب آسمونه چقد ماهه
دوست داشتن یا عشق دوست دارمت با عشق
عشق من به دوست داشتن قابل تصور نیست
توی خونه روی دیوار یه تفنگه سر پره
داغ جنگلا رو میشه روی قندافش دید
آره یه تفنگه سر پر و فراری از شکار
که میشه از تو گلوش صدای شلیکو شنید..
یه تفنگه پیر و کهنه یه تفنگه بی جواز
که دلش رو برده زوزه های زخمیه یه گرگ
عمریه که بوی باروتو نفس نمیکشه
تنها شاهده نفس کشیدنه پدربزرگ..
توی خونه روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره..
خسته از روزای غمگینه بدون ِ دفاع
خواب رفته مثل آتیش زیر خاکستر داغ
یه تفنگی که مثه ، یه مرد گریه میکنه
شبو با روح پرنده های مُرده تو اتاق..
با دوتا میخه سیاه مونده رو دیواره سفید
تو سر هردوی ما وسوسه ی آزادی
خیلی وقته بوی خون خونه رو پُر کرده و من
خیره ام به آخرین ارثیه ی اجدادی…
توی خونه روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سر پُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
افسوس بود و جز افسوس چیزی به شب نمی تابید
هرچشمه ای که می خشکید از چشم ما می افتاد
از روزگار دلگیرم ای کاش رنج آخر داشت
یوسف اگه برادر داشت کی توی چاه می افتاد
دل چشمه بود و می جوشید
وقتی خدا واسه ی مردم
هر روز یک کوزه رو میشکست
از تیکه هاش دل می ساخت
از تیکه تیکه ی قلبم
هی کوزه ساخت اما حیف
هی هرشب واسه من ِ تنها
از خون و خاک گِل می ساخت
بکار و بچین بچین و ببخش
زمین خدا برای همست
ببین و نترس نترس و بگو
خدای تا ابد خدای همست
تا چشم کار می کرد و
تا اعتماد می کردم
چشمم به هرچی که می دید
بی اعتماد تر می شد
معجون دردمندی از سردرد و دردسر بودم
با هر مسکن ِ تازه دردم زیادتر می شد
خشکیده تر شدم ای ماه
عکست توی کدوم چشمست
اینجا که هرچی می بینم دالون ِ تنگ و تاریکه..
اینجا که هرچی می گردم
راهی به سرپناهی نیست
روح بزرگ من دیدی دنیا چقدر کوچیکه..
بکار و بچین بچین و ببخش
زمین خدا برای همست
ببین و نترس نترس و بگو
خدای تا ابد خدای همست
بکار و بچین بچین و ببخش
زمین خدا برای همست
ببین و نترس نترس و بگو
خدای تا ابد خدای همست..
برای این گل قرمز نماز مرده بخوانید
مرا شمرده بخوانید برای خاکسپاری
تمام باغچه ها را به مادرم بسپارید
دو دنگ پیراهنم را دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را در این کفن بگذارید
به همسر نگرانم به نقل قول بگویید
چه دوست داشتنی بود شما، آهای شماها
شما که همسر خود را همیشه دوست ندارید
زیاد امید ندارم که از تپیدن قلبم
گلی دوباره بروید مگر بهار که سر شد
کنار سنگ مزارم دلی دوباره بکارید
کدام قله ،کدام اوج؟ منی که اینهمه کوهم
از این جهان به ستوهم من از شکار نکردن
شما از اینکه شکارم نبوده اید شکارید
دو دنگ پیراهنم را دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را در این کفن بگذارید
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی دستیست که برگردن یاری بودهست
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست بیدادگری شیوه دیرینه تست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه تست
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست بیدادگری شیوه دیرینه تست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه تست
خیال می کردم برای پیشونیت یه خونه کوچیک رو شونه هات داری
چه بی دلیل چه زود بهونه گیر شدی چقدر دلیل واسه ، بهونه هات داری
آهای فرصت کم آهای راه زیاد یه عمر فاصله بود از تو به این آغوش
بین من و تو هنوز یه ریز برف میاد به دیدنم که میای ، لباس گرم بپوش
به دیدنم که میای برام گلاب بیار که مزه مزه کنم نفس کشیدن تو
برای تشنگی هام یه کم سراب بیار که باز دوره کنم خیال دیدنت رو
به خاطر تو دلم با اینکه زود شکست نه باز عاشق شد نه دوست پیدا کرد
نه پای درد دل هر کی رسید نشست نه سفره ی دلشو پیش کسی وا کرد
به دیدنم که میای برام ستاره بیار چراغ اول این شبو تو روشن کن
بازم اگه حرفام حوصله ات رو سر برد هنوز سحر نشده هوای رفتن کن
به دیدنم که میای برام گلاب بیار که مزه مزه کنم نفس کشیدن تو
برای تشنگی هام یه کم سراب بیار که باز دوره کنم ، خیال دیدنت رو
گاهی بهانه هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچی می خواهی
;ترجیح می دهی چه کسی باشم؟
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبروی تو می خواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تازیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یکبار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تازیست
از هر شب بدون تو بیزارم
از وهم ها و این همه انکارم
این هم خام شام سلطانی است
من حدس می زنم که جنون دارم
من حدس می زنم که جنون دارم
اصلا نمیتونم از کاراش سر در بیارم
زنگ میزنه بهم میگه دیگه دوست ندارم
حالم بده حال من ِ اما براش مهم نیست
من که یه بارم نشده براش کم بزارم
دیگه دوسم نداره دیگه دوسم نداره
دیگه دوسم نداره دیگه دوسم نداره
چیزی تو دلش نیست اما هی منو بهم میریزه
خیلی ازش ناراحتم اما برام عزیزه
بهتره که به دل نگیرم لج بازیاشو
کاش برگرده تا یه نفر پُر نکرده جاشو
دیگه دوسم نداره دیگه دوسم نداره
دیگه دوسم نداره دیگه دوسم نداره
دیگه دوسم نداره
دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته دوتا قفل بزرگ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته
گلو خلوت ترین پس کوچه ی بن بست سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم یکی از بال بستم آسمون ساخته
یکی بختک شده افتاده رو سینم یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب رنگ و رو رفته یه بالون با طنابه از گلو پاره
به اعدامی که امیدش به دنیا نیست ولی دنیا براش جذابیت داره
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود نه پیشونی نوشتم گود کن باشن
بهر طبعی شکلک در نیاوردم فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدمه بی شکل به غیر از عشق با چیزی موافق نیست
هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت
زنجیر میخواستم دستاتو بخشیدی
از من تا اون دستا هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مرد
عمر منم قد عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
وقتی که رفت و منو از یاد برد هرچی که داشتم همه رو باد برد
تو کنج عزلت خودم نشستم هر چی که آینه بود زدم شکستم
زخم زبون ها رو به جون خریدم از همه حتی از خودم بریدم
چه عشق نا روایی ، چه درد بی دوایی چه زخم نا تمومی ، چه سرنوشت شومی
با تو ام ، ای که آبروم رو بردی کشتی منو اما خودت نمردی
مثل یه کابوس اومدی و رفتی آتیش به زندگیم زدی و رفتی
رفتی و من موندم و خاکسترم بلای تو کاش نمی اومد سرم
مثل یه کابوس اومدی و رفتی آتیش به زندگیم زدی و رفتی
وقتی که رفت و منو از یاد برد هر چی که داشتم همه رو باد برد
تو کنج عزلت خودم نشستم هر چی که آینه بود زدم شکستم
زخم زبون ها رو به جون خریدم از همه حتی از خودم بریدم
چه عشق نا روایی ، چه درد بی دوایی چه زخم نا تمومی ، چه سرنوشت شومی
با تو ام ، ای که آبروم رو بردی کشتی منو اما خودت نمردی
مثل یه کابوس اومدی و رفتی آتیش به زندگیم زدی و رفتی
رفتی و من موندم و خاکسترم بلای تو کاش نمی اومد سرم
مثل یه کابوس اومدی و رفتی آتیش به زندگیم زدی و رفتی
از خواب پاشدم امروز چشمای بستتو دیدم
ماهی سیاه کوچولو تنگ شکستتو دیدم
دیدم همین که میخونن تاریخ تشنگی هاتو
دریاچه های خشکیده خون گریه میکنن با تو
اخبار داغ و میخونم هرچند خوب میدونم
داغی که رو ارس مونده این کوه سخت و لرزونده
نه شعر آذری گفتم نه خون آذری دارم
نسبت به مردمت اما حس برادری دارم
رنجور آذربایجان معصوم آذربایجان
مغرور آذربایجان مغموم آدربایجان
آروم میگرفتم با افسانه های شیرینت
آهسته گریه میکردم با شهریار غمگینت
دل ابر بود و بارون شد سرما زد و زمستون شد
آبادی ها بیابون شد هر چی که بود ویرون شد
با عاشقای بی مزارت گریه کردم
با مادرای بی قرارت گریه کردم
داغ برادر دیدم و آتیش گرفتم
با لاله های داغدارت گریه کردم
زخم تحمل روی دوشت خونه کرده
پیشونیه درد آشنایی داری ای خاک
هیشکی نمی تونه تو رو از من بگیره
تا جون به تن دارم فدایی داری ای خاک
نفرین به جنگ، نفرین به ظلم
دنیا که دنیا نیست زندونه
سلام به صلح، سلام به عشق
بی عشق از دنیا چی می مونه
تهدید و زور و جنگو از دنیا بگیرید
من پرچم صلحم منو بالا بگیرید
من ماهی آزادم این رودو نبندید
حیفه اگه فانوسو از دریا بگیرید
دنیا پر از تزویر و نیرنگِ برادر
دنیا پر از رنگه، پر از ننگه برادر
از دیدن حقی که نا حق میشه اما
من بیشتر توی خودم جنگه برادر
نفرین به جنگ، نفرین به ظلم
دنیا که دنیا نیست زندونه
سلام به صلح، سلام به عشق
بی عشق از دنیا چی می مونه
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام
هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام
دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمیخواد
کاش یکی ما دوتا رو با هم آشتی میداد
شب عیدی آسمون وقتی که میباره
بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره
ببین امشب قلبم مثل آینه روشنه
آینه ی زلال من دیدنت عید منه
سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای
نذر کردم امشب سفره چیدم که بیای
شب عیدی آسمون وقتی که می باره
بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره
ببین امشب قلبم مث آینه روشنه
آینه ی زلال من، دیدنت عید منه!
شادی از تقویمم بی تو رفت و برنگشت
انتظارت منو کشت توی سالی که گذشت
از سر کوی تو با دیده ی تر خواهم رفت
چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهی بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
تنهاترین من تنها نذار منو تنها سفر نکن سفر کن
این دل شکسته از یاد رفته رو دیوونه تر نکن
چشمهای خیس من این چشمه های غم دیوونه توان
ای رود مهربون از روز وصلمون چیزی بگو به من
حرفی بزن گلم من کم تحملم
حرفی بزن گلم من کم تحملم
با گریه های تو روزای شادم و از یاد می برم
اما چه فایده می ترسم عاقبت از یاد تو برم
کم گریه کن گلم من کم تحملم
کم گریه کن گلم من کم تحملم
با چشمهای خیس این چشمه های غم
با گریه زیاد با خنده های کم انگار تا ابد
با این بهونه ها جای من و توان
دیوونه خونه ها حرفی بزن گلم من کم تحملم
با من بمون گلم من کم تحملم
تنها ترین من تنها نذار منو تنها سفر نکن سفر نکن
این دلشکسته از یاد رفته رو دیوونه تر نکن دیوونه تر نکن
تنهاترین من تنها نذار منو تنها سفر نکن سفر نکن
این دل شکسته از یاد رفته رو دیوونه تر نکن
چشمهای خیس من این چشمه های غم دیوونه توان
ای رود مهربون از روز وصلمون چیزی بگو به من
حرفی بزن گلم من کم تحملم
با گریه های تو روزای شادمو از یاد می برم
اما چه فایده می ترسم عاقبت از یاد تو برم از یاد تو برم
کم گریه کن گلم من کم تحملم
تنهاترین من تنها نذار منو تنها سفر نکن
این دلشکسته از یاد رفته رو دیوونه تر نکن
با من بمون گلم من کم تحملم
با چشمهای خیس این چشمه های غم با گریه زیاد
با خنده های کم انگار تا ابد با این بهونه ها
جای من و توان دیوونه خونه ها
تو ناز می کنی، من ناز می کشم، این منطق کیه
انگار پیش تو فرقی نمی کنه، کی عاشق کیه
تو ناز می کنی، من ناز می کشم، این منطق کیه
انگار پیش تو فرقی نمی کنه، کی عاشق کیه
روح تو مریمه، چشم تو نرگسه، دست تو نسترن
روح تو، دست تو، چشم تو، عشق من
گلخونه ی منه، گلخونه ی منه
روح تو مریمه، چشم تو نرگسه، دست تو نسترن
روح تو، دست تو، چشم تو، عشق من
گلخونه ی منه، گلخونه ی منه
وقتی که خاطر غمگین تو هنوز تو خونه ی منه
یعنی که بار غم بی تو شبانه روز رو شونه ی منه
غمبار عشقتو رو دوش می کشم، پا پس نمیکشم
با این خیال پوچ که چشم های تو دیوونه ی منه
تو ناز می کنی، من ناز می کشم، این منطق کیه
انگار پیش تو فرقی نمی کنه، کی عاشق کیه
روح تو مریمه، چشم تو نرگسه، دست تو نسترن
روح تو، دست تو، چشم تو، عشق من
گلخونه ی منه، گلخونه ی منه
بگو چه مرگته که دوباره میخونی؟
دوباره بی فایدست، خودت که میدونی
بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی
سراپا آتیشی، تو این شب برفی
هنوز منتظری بیاد و یار تو شه
بهار تو مرده دلت قدر خوشه
پرنده ای اما اسیر کوچ خودت
همیشه هم می رسی به هیچ و پوچ خودت
نگاه به آینه بکن، چقدر شکسته شدی
شکستنت اما چه بد شکسته شدی
سحر تو راهه و تو دوباره بی تابی
چه مرگته دل من؟ را نمی خوابی؟
نـگـو بــهــار چــــی شــده پـرنــده ی غــمــگــیــن
بــرای هــیــشـکی نخون، بــه پــای هـیـشـکی نشین
آهای همیشه و هنوز قلبم خبر داری داره می سوزه قلبم
یه بار شده سراغمو بگیری سراغه درد و داغمو بگیری
جای اینکه تشنه خونم باشی یه بار شده دل نگرونم باشی
اما با این همه نامهربونی کاشکی بفهمی
که عزیزه جونی یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم من از تو بی خبرم
تو از همه دنیا نمی دونی بی تو
پر از غمه دنیا
خنده رو از روی لبم گرفتی عشقمو خیلی دسته کم گرفتی
حیف نبود به جای حق شناسی این همه بی وفایی نا سپاسی
خوب می دونم غریبه ی با دلم از توی دنیا فاصله است تا دلم
اما بازم می خوام که برگردیو تموم کنی این همه نا مردیو
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
من از تو بی خبرم تو از همه دنیا
نمی دونی بی تو پر از غمه دنیا
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم
دلم گرفته از دلم که از تو دوره
خاطره هات همیشه در حال عبوره
چیزی ازم نمونده و هنوز می سوزم
یاد تو مثل آتیشه مثل تنوره
دردی که از تو با منه مرد می خواد و
مردی که بی تو باشه از اهل قبوره
غباری که از تو نشسته روی قلبم
بارون چیه سیل نمی تونه بشوره
زخم که نه جدایی از تو دلخراشه
یاد تو مثل خوره مثل بوف کوره
چشمای تو دلبری کرد و دل من رفت
طفلی هنوز دنبال یک سنگ صبوره
تقصیر اون نیست نگو تقدیر نگو قسمت
قصه بی وفائی از خدا به دوره
از این بالا نیگا کردم زمین منو صدا میزد
یکی میگف بپر پایین یکی تو قلبم جا میزد وقت تموم کردن کار شهامت دل بریدن
خط کشیدن دور همه به حس پرواز رسیدن حالا باید چیکار کنم خاطره ها رو خط زدم
کاری که اینجا ندارم گذشتنو خوب بلدم برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه فقط من از اینجا میرم فک نکنم چیزی بشه
نه آسمون زمین میاد نه ابری بارونی میشه برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه
اگه شکسته پای من ، گریه نکن عصای من
هر چی شکسته بنویس به پای گریه های من
اگه تمومه طاقتت، نمونده روزه راحتت
نگاه پر صداقتت، غنیمت برای من
آیینه و شمعدون نمی خوام، من لب خندون نمی خوام
هر چی که خنده هست واسه تو، هر چی غمه برای من
بخند و از خنده بگو، از غم بازنده بگو
عمره بزرگوارتو تلف نکن به پای من
عشق منو می خوای چیکار، عذر و بهونه کم بیار
دوست ندارم که عاقبت تو بشکنی به جای من
اگه شکسته پای من، گریه نکن عصای من
هر چی شکسته بنویس به پای گریه های من
اگه تمومه طاقتت، نمونده روزه راحتت
نگاه پر صداقتت، غنیمت برای من
آیینه و شمعدون نمی خوام، من لب خندون نمی خوام
هر چی که خنده هست واسه تو، هر چی غمه برای من
بخند و از خنده بگو، از غم بازنده بگو
عمره بزرگوارتو تلف نکن به پای من
عشق منو می خوای چیکار، عذر و بهونه کم بیار
دوست ندارم که عاقبت تو بشکنی به جای من
تبریک
به تو تبریک میگم، که به تو باختم و
زیر پا له کردم دل خودساخته مو
به تو تبریک میگم، که دلم پیش تو بود
که تموم زندگیم توی آتیش تو بود، توی آتیش تو بود
مگه چی خواستم ازت، به جز عاشق بودن
که چشام برای تو آینه ی دق بودن
بگو چی کم داشتم که بریدی از دلم
به کدوم مقصودت نرسیدی از دلم، نرسیدی از دلم
به تو تبریک میگم که بیخودی
توی زرق و برق دنیا گم شدی
به تو تبریک میگم گم شدنو
گلِ گلخونه ی مردم شدنو
دلی غمگین تر از دل من هم مگه هست
تو نشون من بده دل غمگین اگه هست
تو صدای قلبمو نشِنیدی ای وای
مُردم از چشمای تو، دیگه از من چی می خوای، دیگه از من چی می خوای
به تو تبریک می گم به تسلای دلم
که دل سنگیتو بذاری جای دلم
این منم از دنیا مونده و وامونده
این منم که هرچی داشت پای تو سوزونده، پای تو سوزونده
به تو تبریک میگم که بیخودی
توی زرق و برق دنیا گم شدی
به تو تبریک میگم گم شدنو
گلِ گلخونه ی مردم شدنو
هفته های تلخ من بوی تنهایی می دن
نمی دونم که یهو چرا این جوری میشن
بی تو هفته های من پُرِ غصه و غمن
پُرِ غصه و غمن، بی تو هفته های من
هفته ها میگذره اما گل من نیومده
دارم از غصه می پوسم چقدر این روزا بده
پُرم از تنهایی، پُرم از غصه و غم
بی خیال اصلا تو نمی فهمی چی می گم، نمی فهمی چی میگم
مرگه هر لحظه برام، قامتم آب شده
دل پرطاقت من دیگه بی تاب شده
بغض تنهایی من، بی تو داره وامیشه
انگاری که روحم از تنِ تو جدا میشه
وقتی نیستی دنیا مثِ زندونه برام
بی تو چیزی جز غم که نمی مونه برام
خونه زندونه برام، ناجیِ آزادی
این همه زندونو تو به قلبم دادی
هفته ها میگذره اما گل من نیومده
دارم از غصه می پوسم چقدر این روزا بده
پُرم از تنهایی، پُرم از غصه و غم
بی خیال اصلا تو نمی فهمی چی می گم، نمی فهمی چی میگم
چمدونمو دارم می بندم، با یه طرح کهنه از دلخوشیام
باورم نمیشه باید برم و دیگه هیچوقت به دیدنت نیام
تو که میشناسی منو بهم بگو مگه میشه این همه ساده برم؟
با تموم جاده عطر تو هست، بگو باید از کدوم جاده برم؟
شایدم دوباره باید از همون جاده ای که تک و تنها اومدم
تک و تنها برم و یادم بره، واسه ی چی دل به این جاده زدم
چمدونمو باید می بستم، واسه رفتن از همون روی که
تو با طعنه هات میگفتی عشقت واسه ی دنیای من کوچیکه
خونه خیلی وقته که بهم میگه با خودت مرور کن گذشته رو
کسی اینجا به تو وابسته نبود! خودتو خسته نکن دیگه برو …
من با چمدونم
آخرین این جاده
منتظرت میشم
تو هم اگه دیدی
تنهایی سخته برات
بیا بمون پیشم
کجاس بگو
اون که برات می مرده کو
اون که قسم می خورده که دوسِت داره
اما به جاش با یه قسم هرچی که داشتی برده کو
تنها شدی
باز تف سربالا شدی
گذاشت و رفت، دیدی دوسِت نداشت و رفت
کجاس بگو
اون که برات می مرده و هرچی که داشتی برده کو
اون که یه باره اومد و آتیش به زندگیت زد و ازت برید
اون که دل ساده و تنهاتو به صُلابه کشید
یادت باشه منتظر اون که میگه دردتو می دونه نشی
حرفاشو باور نکنی، هرکی بیاد نمک به زخمت می زنه
ساده ی دلداده ی من گول نخوری، دوباره دیوونه نشی
کجاس بگو… (کجاس بگو)
اون که برات می مرده کو… (می مرده کو)
اون که قسم می خورده که دوسِت داره… (دوسِت داره)
کجاس بگو
اون که برات می مرده کو
اون که قسم می خورده که دوسِت داره
اما به جاش با یه قسم هرچی که داشتی برده کو
تنها شدی
باز تف سربالا شدی
گذاشت و رفت، دیدی دوسِت نداشت و رفت
کجاس بگو
اون که برات می مرده و هرچی که داشتی برده کو
اون که یه باره اومد و آتیش به زندگیت زد و ازت برید
اون که دل ساده و تنهاتو به صُلابه کشید
یادت باشه منتظر اون که میگه دردتو می دونه نشی
حرفاشو باور نکنی، هرکی بیاد نمک به زخمت می زنه
ساده ی دلداده ی من گول نخوری، دوباره دیوونه نشی
خاک بی حاصل بارون خورده
غنچه ی وانشده، پژمرده
گل از آدم و عالم رونده
تو رو چی از عاشقی ترسونده
چرا از نگاه من بیزاری
تو که هستیمو تو دستات داری
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا
ندونستی عاشقی چه رنگیه
نمی دونستی به این قشنگیه
ندونستی و نمی دونی هنوز
که دلت یه عمره سخت و سنگیه
دل من ساکته اما می دونم
همیشه بی سر و سامونِ توئه
چیزی از درد نمیگه تا مرگ
دلی که همیشه مدیونِ توئه
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا
چرا از عاشقی حیرونی چرا
چرا قدرمو نمی دونی چرا…
زندم … نفس میکشم …
زندم … نفس میکشم …
زندم … نفس میکشم …
زندم … نفس میکشم …
زندم … نفس میکشم …
بدون تو سنگم، کنار تو ابرم
بذار تا گریه کنم، سر اومده صبرم
نه گریه مونده برام، نه خنده مونده برام
فقط یه کابوس، کشنده مونده برام
کسی که هستیشو، به وعده ها داده
یه بار بپرس چرا، به این روز افتاده
همش تو این فکرم، الان تو فکر چیه
کجاست؟ چیکار میکنه؟، الان کنار کیه؟
بدون تو سنگم، کنار تو ابرم
بذار تا گریه کنم، سر اومده صبرم
اگه یه روز مردم، بیا و گریه کنن و
یه شاخه نیلوفر، بذار روی قبرم
بدون تو سنگم، کنار تو ابرم
بذار تا گریه کنم، سر اومده صبرم
نه گریه مونده برام، نه خنده مونده برام
فقط یه کابوسٍ، کشنده مونده برام
یه حس گیج و سمج، همیشه همدممه
میگن شکنجه بسه، میگم بازم کممه
نگات چرا چشمی، به من نمیدوزه
(آی)چرا برای دلم، دلت نمیسوزه
تو فکر و ذکر منی، ولی ازم دوری
دلت نخواسته منو، نگو که مجبوری
تو فکر و ذکر منی، ولی ازم دوری
دلت نخواسته منو، نگو که مجبوری
بدون تو سنگم، کنار تو ابرم
بذار تا گریه کنم، سر اومده صبرم
اگه یه روز مُردم، بیا و گریه کن و
یه شاخه نیلوفر بذار روی قبرم
بدون تو سنگم، کنار تو ابرم
بذار تا گریه کنم، سر اومده صبرم
اگه یه روز مُردم، بیا و گریه کن و
یه شاخه نیلوفر بذار روی قبرم
کوله بار آرزوهات روی دوشت
تا کجا ها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هر چه خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ساده
دل به هر کی دادی از سادگی دادی
زندگیت رو پای دلدادگی دادی
هر جا که دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه
عاشق و خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس، دلک بی سر و سامون
دل زخمی، دل تنها و تکیده
دل گریون من، آه ای دل گریون
متاسفم برات
کوله بار آرزوهات رو کی دزدید
دل دیوونه به گریه هات کی خندید
عاشق و خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس، دلک بی سر و سامون
تو رو با حول و ولا تنها گذاشتن
اونا که لیاقت عشق رو نداشتن
تک و تنهایی و با پای پیاده
متاسفم برات ای دل ساده
سر خاک مادر من هیچ کسی گریه نکردش
بابا هم هیچی نمی گفت با همون نگاه سردش
مادرم باید بدونی بابایی بهونه کرده
جای تو تو خونه ما یکی رو نشونه کرده
جای تو شبها میادش واسه من قصه می خونه
می دونه دوسش ندارم ولی باز پیشم می مونه
ولی من هنوز نذاشتم توی تخت تو بخوابه
چرا اون تو خونه ماست یه سوال بی جوابه
گلای یاس تو باغچه غروبا بهونه میگیرن
همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
قاب عکس سرد و خالی آخرین خنده مادر
گل سر یادگاری ولی با گلای پرپر
گلای یاس تو باغچه غروبا بهونه میگیرن
همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
قاب عکس سرد و خالی آخرین خنده مادر
گل سر یادگاری ولی با گلای پرپر
سر خاک مادر من هیچ کسی گریه نکردش
بابا هم هیچی نمی گفت با همون نگاه سردش
مادرم باید بدونی بابایی بهونه کرده
جای تو تو خونه ما یکی رو نشونه کرده
جای تو شبها میادش واسه من قصه می خونه
می دونه دوسش ندارم ولی باز پیشم می مونه
ولی من هنوز نذاشتم توی تخت تو بخوابه
چرا اون تو خونه ماست یه سوال بی جوابه
گلای یاس تو باغچه غروبا بهونه میگیرن
همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
قاب عکس سرد و خالی آخرین خنده مادر
گل سر یادگاری ولی با گلای پرپر
گلای یاس تو باغچه غروبا بهونه میگیرن
همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
قاب عکس سرد و خالی آخرین خنده مادر
گل سر یادگاری ولی با گلای پرپر
عاشق و مجنونت شدم نخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم اما بازم نیومدی
قهوه ی فنجونت شدم شمع تو شمعدونت شدم
خاک تو گلدونت شدم اما بازم نیومدی
همیشه ممنونت شدم من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم اما بازم نیومدی
شعرای ارزونت شدم عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم اما بازم نیومدی
دنا و هامونت شدم نزدیکتر از جونت شدم
رگت شدم خونت شدم اما بازم نیومدی
خادم و دربونت شدم اسیر زندونت شدم
گلاب کاشونت شدم اما بازم نیومدی
یه جوری مدیونت شدم سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم اما بازم نیومدی
تو سختی آسونت شدم تو دردا درمونت شدم
ناجی پنهونت شدم اما بازم نیومدی
کشته ی مژگونت شدم هلاک چشمونت شدم
رفتم و قربونت شدم اما بازم نیومدی
لباس و صابونت شدم سارق ایمونت شدم
چشمای گریونت شدم اما بازم نیومدی
همیشه ممنونت شدم من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم اما بازم نیومدی
شعرای ارزونت شدم عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم اما بازم نیومدی
یه جوری مدیونت شدم سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم اما بازم نیومدی
کفتر چاهی من
تنگ بی ماهی من
ای قبای وصله بر
جنگجوی بی سپر
دل افسرده من
پشت پا خورده من
شب بی مهتابم
روز بی آفتابم
ای در بسته شده
از همه خسته شده
دل افسرده من
پشت پا خورده من
ای شکسته تن صبور
سکه بی پشت رو
ای خلیج یخ زده
خرمن ملخ زده
گوش کن ای دل من
تو هنوز دل منی
با همه بی ثمری
تو خود شکفتنی
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز می میرم از پا می یفتم
به تو گفتم خودم و می کشم و پر می زنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز می میرم از پا می یفتم
به تو گفتم خودم و می کشم و پر می زنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده
آخر چی کار داری با آسمان آبی
بانوی من تو وقتی دریای غرق آبی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
آخر چی کار داری با آسمان آبی
بانوی من تو وقتی دریای غرق آبی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی
آن روزها چه بودی این روزها چه هستی
آن روزها درختی این روزها طنابی
مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
دلواپس و بی تابم باز امشبم بی خوابم
ازت خبر ندارم و تا خود صبح بیدارم
حس خوبی ندارم چشام همش به ساعته
می پرسم این چه حسیه یکی میگه خیانته
گوشی و بردار تا صدات یه ذره آرومم کنه
این نفسای آخره دلم داره جون میکنه
همش دارم فکر می کنم دست یکی تو دستته
دارم میمیرم ای خدا فکر می کنم حقیقته
دلواپس و بی تابم باز امشبم بی خوابم
ازت خبر ندارم و تا خود صبح بیدارم
حس خوبی ندارم چشام همش به ساعته
می پرسم این چه حسیه یکی میگه خیانته
گوشی و بردار تا صدات یه ذره آرومم کنه
این نفسای آخره دلم داره جون میکنه
همش دارم فکر می کنم دست یکی تو دستته
دارم میمیرم ای خدا فکر می کنم حقیقته
ابرای پاییزی دلگیر من جوون ترای چهره ی پیر من
چشمهای من بی خبرای ساده منتظرای دل به جاده داده
مردمکاتون به کجا زل زدن باز مژه هاتون به کجا پل زدن
کاشکی بدونید که دارم هنوزم از اشتباه قبلیتون می سوزم
با اینکه هیچ کس نیومد پیش من شب زده ها چشمای درویش من
تنها نبودم حتی یک دقیقه با تنهایی که بهترین رفیقه
که بهترین رفیقه
ابرای پاییزی دلگیر من جوون ترای چهره ی پیر من
چشمهای من بی خبرای ساده منتظرای دل به جاده داده
مردمکاتون به کجا زل زدن باز مژه هاتون به کجا پل زدن
کاشکی بدونید که دارم هنوزم از اشتباه قبلیتون می سوزم
با اینکه هیچ کس نیومد پیش من شب زده ها چشمای درویش من
تنها نبودم حتی یک دقیقه با تنهایی که بهترین رفیقه
که بهترین رفیقه
به پای چوبی من تبر زده نگاه تو من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو
آخه من کجا برم هر جا برم بازم تویی پیش پای لنگ من یکه وتنها میدوی
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
من به تو نمیرسم ای همه ی خوبی من تو نه دور میشی نه نزدیک به پای چوبی من
به پای چوبی من تبر زده نگاه تو من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
به صدای من کمی گوش بده دل به این خسته ی خاموش بده
ببین از چی میخونم برای تو ای همه هستی من فدای تو
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
تو و فاصله با هم یکی شدید منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو فاصله بهم چیا میگید
آهای تو که این همه دوری از من این روزا در حال عبوری از من
آهای تو که فکر میکنی سوزوندی دار و ندارمو با دوری از من
طاقت نداری ببینی میدونم این همه طاقت و صبوری از من
ستاره ها میگن پشیمون شدی میخوای بگی که غرق نوری از من
فکر نکنم بشه با صد تا دریا این همه نفرتو بشوری از من
این همه نفرتو بشوری از من نمیدونم میخوای با قلب سنگی
دل ببری بازم چه جوری از من
دل ببری بازم چه جوری از من
آهای تو که این همه دوری از من این روزا در حال عبوری از من
آهای تو که فکر میکنی سوزوندی دار و ندارمو با دوری از من
طاقت نداری ببینی میدونم این همه طاقت و صبوری از من
ستاره ها میگن پشیمون شدی میخوای بگی که غرق نوری از من
فکر نکنم بشه با صد تا دریا این همه نفرتو بشوری از من
این همه نفرتو بشوری از من نمیدونم میخوای با قلب سنگی
دل ببری بازم چه جوری از من
دل ببری بازم چه جوری از من
پشیمونی فایده نداره دیگه چشات باید بارون بباره دیگه
پشیمونی فایده نداره دیگه چشات باید بارون بباره دیگه
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
اون که به ویرونی این خونه زد من بودم زلف پریشون تو رو شونه زد من بودم
به فکر من باش که کسی رو جز تو ندارم حوصله ی این همه تنهایی رو ندارم
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
اون که به ویرونی این خونه زد من بودم زلف پریشون تو رو شونه زد من بودم
به فکر من باش که کسی رو جز تو ندارم حوصله ی این همه تنهایی رو ندارم
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
میگذره این دلخوریا می گذره عمر تو و من به خدا می گذره
کلاف سر در گم زندگیمو میشکافم به عشق تو اونو دوباره از نو می بافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
ناله ز درد هجران وای از غم جدایی
فکر وداع باید، از روز آشنایی
با من بمان برادر، طاقت نمانده دیگر
باور نمی کنم من شد موسم جدایی
گوید غریب مادر، ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر، در دشت کربلایی
وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندن
دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی
ای نازنین گل من گفتی بمانم اما
با دیدن تو گردد مرغ دلم هوایی
گوید غریب مادر، ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر، در دشت کربلایی
گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل دارد چه دلربایی
کرب و بلایت امشب بوی مدینه دارد
همراه عطر نرگس خواند مرا ندایی
گوید غریب مادر، ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر، در دشت کربلایی
گوید غریب مادر، ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر، در دشت کربلایی
دوباره خزون اومد نم نم بارون میزنه تو صورتم
بوی خاک و نم کوچه میگه هنوز دیوونتم
رعد و برق فهمیده انگار زندگیم شده غم انگیز
دستای کیو گرفتی زیر بارونای پاییز
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره
خزونم داره میره، نموند برگی رو درختا
من هنوزم منتظرم توی جاده تک و تنها
دیگه بارون نمیباره توی جاده پر برفه
به خدای آسمونا عشقت از یادم نرفته
میخوام اینجا با تو باشم زیر برف و باد و بارون
نیایی با خاطراتت سر میزارم به بیابون
میخوام اینجا با تو باشم زیر برف و باد و بارون
نیایی با خاطراتت سر میزارم به بیابون
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره
میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره
آهای رئیس خوشگلا
ابرو کمون گیسو طلا
شیطونک نامهربون
گیسو طلا ابرو کمون
قسم به جون عاشقات
که من میون عاشقات
به قیمت جون میخرم
هر چی بخواد بیاد سرم
من که میون عاشقات
هستیمو ریختم زیر پات
نذار بپوسم تو خزون
قلبمو اینقدر نچزون
میگن که وقتی یار میاد
پشت سرش بهار میاد
بهارو با خودت بیار
خانم بهار،خانم بهار
تویی رئیس خوشگلا
ابرو کمون، گیسو طلا
آهای رفیق گریه ها
منم رئیس عاشقا
تو به شفافی شبنم روی برگا
من مثل برگ زردی که میفته از درختا
تو مثل طراوت گلای نرگس
روی قلبم من نوشتم بی تو هرگز
بین من و تو فاصله غوغا می کنه
یاد حرفهای قشنگت منو رها نمی کنه
تو منو گذاشتی رفتی توی روزگار وحشی
توی کوچه های غربت دنبالم حتی نگشتی
تو مثل ستاره ای که توی شبهای سیاهم
می درخشی و میشی جون پناهم
تو مثل طراوت گلای پونه
چرا رفتی از تن ای دیوونه
تو مثل یه تیکه ابری توی آسمون آبی
پاک و ساده مثل رویا مثل خوابی
بگو یکبار آره یکبار برمیگردی
یا هنوزم بی تفاوت یخ سردی
عشق کدوم غریبه یهو به جونت افتاد
چی شد که خیلی ساده عشقمو بردی از یاد
قلبمو بی تفاوت له کردی زیر پاهات
گول نگاتو خوردم تو که فریب حرفات،تو که فریب حرفات
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
رفتی از این جا اما بدون نرفتی از یاد
ندیدی وقتی رفتی واست کی دست تکون داد
هر کی منو می بینه فکر میکنه دیوونم
دیوونه ی تو هستم درد و بلات به جونم، درد و بلات به جونم
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
آهای خبر نداری، همدم بی کسی ها، بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم، بیا بلات به جونم
ببین چه چیزا میکارن توی زمینای خدا
گلای خشخاش وعلف این آدمای بی خدا
اراده کن خنجر بکش بزن به قلب اعتیاد
ریشه ی خشخاش رو بزن بزن تا جونش در بیاد
چطور میشه غصه نخورد از دیدن برادرم
که جون میده کنار شب لحظه به لحظه دم به دم
بزن که روزای بدش شکنجه ی جونش بشه
ضربه ی آخرت حالا تا مرز مردن بکشه
ببین چه چیزا میکارن توی زمینای خدا
گلای خشخاش وعلف این آدمای بی خدا
اراده کن خنجر بکش بزن به قلب اعتیاد
ریشه ی خشخاش رو بزن بزن تا جونش در بیاد
چطور میشه غصه نخورد از دیدن برادرم
که جون میده کنار شب لحظه به لحظه دم به دم
بزن که روزای بدش شکنجه ی جونش بشه
ضربه ی آخرت حالا تا مرز مردن بکشه
آمدی از راه دوری تنگ زیبای بلوری
آمدی دیدی دلم را خسته در کنج صبوری
وقت تاریکای جاده با تو یک فانوس آمد
تشنه بودم قطره ای را با تو اقیانوس آمد
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد تا تو میخندی برایم
پیش تو از یاد بردم روزهای سختیم را
عشق مدیون تو هستم لحظه ی خوشبختیم را
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد
یه لنگه کفش پیرو دربو داغون افتاده بود یه گوشه ی خیابون
هیشکی اونو یه لحظه پاش نمیکرد هیشکی یه لحظه هم نگاش نمیکرد
میگفت که تنهایی و بی پناهی یه روز به آخر برسه الهی
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
شب بود و شبگردی بارون و باد رد شدمو چشام به چشماش افتاد
دیدم که زخماش همه از غربته مثل خودم خسته و بی طاقته
دیدمو گفتم که نباید نشست یه کفش بیچاره رو دیدو نشکست
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
رفتم و گفتم که چرا نشستی تلف نکن عمرتو دستی دستی
درسته که از همه تنها تری اسیر این دردای زجرآوری
کفشای غیرتو باید پا کنی بگردیو لنگتو پیدا کنی
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده دربو داغون یه گوشه خیابون
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
یه لنگه کفش پاره، بی کس و بی ستاره افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
همیشه خسته از روزای برفی عشق پریشون شده ی دو حرفی
گفته بودم اگه دلت گرفته است کنج دلم جا واسه ی دلت هست
شاید دلت خواست و پاهات نیومد یا شاید هم دلت باهات نیومد
هرچی که بود بذار که گفته باشم هرجا که هست دلت منم باهاشم
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی
گفته باشم هنوزم اگه دلت گرفته است بیا که کنج قلبم جا واسه ی دلت هست
حالا که تقویم من زمستوناش زیاده تو کوچه های سردش همیشه برف و باده
باید بیای ببینم بهار خنده هاتو بیا بذار تموم شه روزای برفی باتو
رنگ غمو به شعر شادم زده دشت پر از گلایول غمزده
دلم میخواد خودت بیای ببینی نبض منو قلب تو باهم زده
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی
بخدا همیشه از خدا میخوام لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پایه هم باشیم اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو عشق من، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر حرف رفتنو نزن
این همه شادابی یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر حرف رفتنو نزن
بخدا همیشه از خدا میخوام لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پایه هم باشیم اما این کوچه به آخر نرسه
نگو تا ابد باید تنها باشم آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با توباشم با خود تو عشق من، عشقمو دسته کم نگیر
عشقمو دسته کم نگیر
این همه شادابی یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر حرف رفتنو نزن
این همه شادابی یه روزی حروم میشه
اونچه هم تموم نشه عمرموم تموم میشه
تا ابد با من باش همه ی هستیه من
هستیمو ازم نگیر حرف رفتنو نزن
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
گاه میاندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس میگوید
آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی خندان تو را کاشکی میدیدم
شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر….
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟
میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
گاه میاندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس میگوید
آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی خندان تو را کاشکی میدیدم
شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر….
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟
میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی
میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟
میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی
منو ببخش که ساده از عشق تو گذشتم
سپردمت به تقدیر بار سفر رو بستم
باید برم از اینجا راهی نمونده جز کوچ
برای زنده موندن تو این زمونه ی پوچ
بذار همیشگی شه قصه ی عاشقیمون
تو باشی لیلی، منم مثال مجنون
بین دو راهی شک حیرون و هاج و واجم
سفر دوای دردم هجرت تنها علاجم
طاقتشم ندارم طاقت دل بریدن
سیل بلور اشکو رو گونه ی تو دیدن
حرفی نمونده باقی سکوت حرف آخر
تو هم بخاطر عشق از من ساده بگذر
بذار همیشگی شه قصه ی عاشقیمون
تو باشی لیلی، منم مثال مجنون
یه دل دارم خدا داره زمین داره هوا داره
میونه دریای غمش کشتیو ناخدا داره
یه دل دارم ترک داره ترس و یقین و شک داره
رو بام برفیش همیشه یه دنیا بادبادک داره
یه دل دارم آتیش داره تو ابرا قوم و خویش داره
نه راه پس مونده براش نه طفلی راه پیش داره
یه دل دارم رغیب داره فراز داره نشیب داره
با اینکه آدم نشده کلی درخت سیب داره
یه دل دارم خدا داره زمین داره هوا داره
میونه دریای غمش کشتیو ناخدا داره
یه دل دارم ترک داره ترس و یقین و شک داره
رو بام برفیش همیشه یه دنیا بادبادک داره
یه دل دارم وفا داره یه طاقی از طلا داره
تو بهترین جاش یه دونه قصر و یه پادشاه داره
یه دل دارم نگین داره هوا داره زمین داره
تو دریای پر از غمش قایق و سرنشین داره
قایق و سرنشین داره
عجب سروی عجب ماهی عجب یاقوت و مرجانی
عجب جسمی عجب عقلی عجب عشقی عجب جانی
عجب لطف بهاری تو عجب میر شکاری تو
در آن غمزه چه داری تو به زیر لب چه می خوانی
عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون رو بگردانی
تویی کامل منم ناقص تویی خالص منم مخلص
تویی صور و منم راقص من اصفل تو معلایی
عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون رو بگردانی
به هر چیزی که آسیبی کنی آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
مروه دل و جان را دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را بر این ارواح زندانی
عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون رو بگردانی
عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون رو بگردانی
چه کردی با خودت چاوش خون خاک بی زائر
چه کردی با خودت بغض خیابونای بی عابر
موذن زاده داره رو مزارت نوحه می خونه
چه کردی با خودت آوازه خون شهر بی شاعر
چه دردی میکشه عاشق فقط پاییز می دونه
خراسون از چه می ناله فقط چنگیز میدونه
عذاب هرزه رویی رو گل جالیز میدونه
موذن زاده داره رو مزارت نوحه می خونه
منو بعد تو بادای پریشون خون بغل کردن
گل طوفان شدم موج منو اوج غزل کردن
وجودم آش و لاش انفجارای دما دم شد
پس از تو روی من بمب خنثی هم عمل کردن
نگاه کن من همون کوهم که روزی پر پرم کردی
دل آتش زبونم کو چرا خاکسترم کردی
نگاه کن این همون کوهه که آخر پرپرش کردی
چرا خاکسترش کردی چرا خاکسترش کردی
گمونم واژه ها مغز منو میدون مین کردن
نگو تو جمجمه م افراد استالین کمین کردن
حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار من
حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار من
این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
امروز مستیم ای پدر توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر امسال ارزانی است این
مست و پریشان توام موقوف فرمان توام
اسحاق قربان توام این عید قربانی است این
این کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
من کیسه ها می دوختم در حرص زر می سوختم
ترک گدارویی کنم چون گنج دیدم در کمین
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس اظها بسم الله ای دین الیقین
این کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
هفت آسمان را بر درم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
بی پا و سر کردی مرا بی خواب و خور کردی مرا
سرمست و خندانم درآ ای یوسف کنعان من
این کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم میکشی تا وا شود چشمان من
این کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
دلت تهرون چشات شیراز لبت ساوه هوات بندر
بمم هر شب تنم تبریز سرم ساری چشام قمصر
دلم دلتنگ تنگستان رو دوشم درد خوزستان
غرورم ایل قشقایی تو رگ هام خون کردستان
تو خونه م جنگ تحمیلی تو خونت ملک اجدادی
خرابم مثل خرمشهر ولی تو خرم آبادی
تموم کودکی هامو بهم دنیا بدهکاره
تو بال بالا خوابت برد منم با موج خونپاره
دیگه خسته م از این شهرو از این دنیای وامونده
می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هرچی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هرکی که درکش کرد خندیده
رو دستم داغ سوسنگرد تو قلبم عشق خونین شهر
خیالم رکس آبادان مسیرم باز تو این شهر
موهات یشلاق دستامه برام بن بسته هر کوچه
مثل تالار آیینه به هر سمتی برم پوچه
دیگه خسته م از این شهرو از این دنیای وامونده
می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هرچی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هرکی که درکش کرد خندیده
این جنگ چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
دریاست دریای طابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که داشته برداشته و بذر کرده
از تشنگی نصفه جوونه این مشق دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش می کرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشیدو خاموش می کرد
روحی که رو موج اف ام می شست کنج اتاقو سرگرم بخت خودش بود
لبخند میزد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا رابعه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
بی جامه بی ادامه چشم انتظار یه نامه
از پی و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود ویرونه شاه مقصود از سکه افتاد بابا
می گفت جاعل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینماها
می گفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شماها
می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها رو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپ خونه با توپ پر گریه کرده
می گفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
می گفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیهه اسب کالسکه ست و گاری
می رفت و می گفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
می گفت از من گذشته می رفت و می گفت امشب مهمون نا خونده دارم
ای چرک رو اسکناسا رابعه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
ای شرمساری شرمساری شرمساری ، جز شرمساری از خودت چیزی نداری
هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی
هی تنگدستی تنگدستی تنگدستی چشماتو رو هرچی دلت می خواست بستی
هی آستین بردی به چشمای نجیبت دستات خجالت می کشیدن توی جیبت
چون زیر بار دوستی جوون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی
هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
هی صبر کردی صبر اما بی علاجه ، از صبر کردن روحت اینقدر حاج و واجه
بارون حریف شر شر چشم ترت نیست سقفی که باید باشه بالای سرت نیست
با این و اون نجنگ فرار کن فرار ، از مردم دو رنگ فرار کن فرار
هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی
هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت دیدی که رازی نیستی از سرنوشتت
چون زیر بار دوستی جوون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی
هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
با این و اون نجنگ فرار کن فرار ، از مردم دو رنگ فرار کن فرار
اوج گرفتی و من قفس شدم از تو ، حضرت آزادی وبال بالم شد
یه روز دیدن تو تازه شدم از نو ، یه روز از تو گذشت هزار سالم شد
سکوت تو مثل یه راز سر بسته ، بین تولد و مرگ شناورم میکرد
نفس کشیدن تو قوطی در بسته ، از اینکه پروانه ام مکدرم می کرد
دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های ابوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های ابوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
اونقدر میگن دلت بزرگ نبود ، دلت یه زندونه یه چهار دیواری
تصورم از تو دود هوا شد رفت ، تا هی سقوط کنم به زیر سیگاری
سعود می کردم به قلعه ی چشمات ، سقوط می کردم مهم نبود برام
دلم می خواست که تو رو حبس کنم تو صدام ، هیچکی بغیر از تو مهم نبود برام
چشم که می نداختی به آینه و چمدون ، پناه می بردم به کوچه و بارون
چشم که می بستی رو به بی پناهی من ، پناه می بردم به نا امید شدن
دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های ابوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
هر که ز غوغا وز سر سودا سر کشد این جا سر ببریدش
عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش
باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
بميريد بميريد در اين عشق بميريد
در اين عشق چو مرديد همه روح پذيريد
بميريد بميريد وزين مرگ مترسيد
كز اين خاك بر اييد سماوات بگيريد
بميريد بميريد وزين نفس ببريد
كه اين نفس چو بند است شما همچو اسيريد
يكي تيشه بگيريد پي حفره ي زندان
چو زندان بشكستيد همه شاه و اميريد
بميريد بميريد به پيشِ شهِ زيبا
برِ شاه چو مرديد همه شاه و شهيريد
بميريد بميريد وزين ابر براييد
چو زين ابر براييد همه بدر منيريد
بميريد بميريد وزين مرگ مترسيد
كز اين خاك براييد سماوات بگيريد
بميريد بميريد وزين نفس ببريد
كه اين نفس چو بند است و شما همچو اسيريد
يكي تيشه بگيريد پي حفره زندان
چو زندان بشكستيد همه شاه و اميريد
بميريد بميريد به پيش شهِ زيبا
بر شاه چو مرديد همه شاه و شهيريد
بميريد بميريد وزين ابر براييد
چو زين ابر براييد همه بدر منيريد
پدرم اینجا و مادرم اینجا و وطنم ایرانه
آخه من کجا برم همه جا جز اینجا واسه من زندانه
عشق من اینجا و پسرم اینجا و اهل کردستانه
مرده و زنده من تشنه لب دنبال خاک خوزستانه
آخه من کجا برم رمضوناش رنگ ربنای مست شجریان باشه
یا موذن زاده اذان افطارش جادوی خلوتی شهر تهران باشه
بچه ی غمگین شط خرمشهرم که تموم دنیاش قد آبادانه
دل تنگم خونه دل خونم مسته سرخی خورشید غروب هرمزگانه
من غریبم همه جا مثل ابر پاییز همه جا میبارم
اما تو خاک خودم موندن و مردنمو بیشتر دوست دارم
آخه من کجا برم رمضوناش رنگ ربنای مست شجریان باشه
یا موذن زاده اذان افطارش جادوی خلوتی شهر تهران باشه
چاوشی خون تو و مردم تنهاتم تکیه کن به قلب تا ابد همراتم
چاوشی خون تو و مردم تنهاتم تکیه کن به قلب تا ابد همراتم
وقتی که شب حکم شبی خون داد
صحرا پر از خون کبوتر شد
توی چشام دریای بارونو توی گلوم بارون خنجر شد
از آب یاد مبهمی دارم ، چون تشنه ام سیراب میمیرم
از مردم بز دل دلم خونه ، از کوفه ی دلگیر دلگیرم
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم میذاشت
دستی بریده دست مظلومی گل روی قبر مادرم میذاشت
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم میذاشت
دستی بریده دست مظلومی گل روی قبر مادرم میذاشت
ایمان من بی وقفه رنجم داد آزاده بودم پس جفا دیدم
مکر و دو رنگی ظلم و بد قولی آه از اهل دنیا کی وفا دیدم
دنیای بی ارزش چمیدونه کی غصه داره کی دلش خونه
این دردکه غمگین تر از دردخ این خونه که قرمز تر از خونه
حس می کنم از دور از نزدیک عطر حرم عطر شهیدا رو
بیزارم از این خیل …. پس میزنم ابلیزیدا رو
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم میذاشت
دستی بریده دست مظلومی گل روی قبر مادرم میذاشت
ای کاش پیش خواهرم بودم ، تا باز مرهم رو پرم میذاشت
دستی بریده دست مظلومی گل روی قبر مادرم میذاشت
من یه گلدون پر از گل بودم وزرش چشم تو پاییزم کرد
عشقمون عشق به دست آوردنت با همه دنیا گلآویزم کرد
مردم از تشنگی اما لب تو یه اتش به خنده دعوتم نکرد
بین این اومده ها و رفته ها هیچ کس مثل تو اذیتم نکرد
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطمئن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطمئن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه
اگه دوست نداشتی رنجوندنمو هیچ وقت از تو نمیرنجیدم
اگه زندگی میکردی با من زندگیمو به تو میبخشیدم
نبین امروز دارم به خاطرت دردمو توی خودم میریزم
تو فقط اشاره کن ببین چطور همه دنیا رو بهم میریزم
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطمئن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه
سر این سفره هنوزم یه نفر روز و شب منتظر مهمونه
مطمئن باش کسی قادر نیست منو از عشق تو برگردونه
خط رو پیشونیم چشمای بارونیم دستای لرزونم
پاهای بی جوونم روح سرگردونم گلای ایوونم
حتی چوب سیگارم فندک تب دارم دوست دارن برگردی
خنده ی غمگینم پلکای سنگینم الکل تو خونم
خونه ی زندونم خونه ی متروکم گلای گلدونم
بار روی دوشم شونه ی داغونم دوست دارن برگردی
دوست دارن برگردی …
تو آن عهدی که با من بسته بودی مگر بهر شکستن بسته بودی
تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی
نگفتی دل به رفتن بسته بودی
بغضای پنهونم چشمای گریونم حال خوب و بدمو به چشات مدیونم
بغضای پنهونم چشمای گریونم حال خوب و بدمو به چشات مدیونم
خیلی دلتنگ توام …
نمی خوای برگردی ؟ …
چه شبا پنجره رو بستم تا
عطر یادت نره از خونه ی من
چه شبا که یاد تو بارون شد
تا سرازیر شه از گونه ی من
چه شبا که با خودم جنگیدم
بلکه سرنوشتمو عوض کنم
عشق با من متولد شده بود
نمیشد سرشتمو عوض کنم
کاش مهرت به دلم نمینشست
تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من کاش ندیده بودمت
تا با تنهایی گلاویز نشم
کاش.. ای کاش کنارم بودی
تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت
با گذشته ی خودم میجنگم
حتی تا تلخترین لحظه ها
هیشکی اندازه ی تو شیرین نیست
حتی تو شادترین لحظه ها
هیچکی اندازه ی من غمگین نیست
بغض مثل رود راهی میشه و
توی دریای گلو میریزه
بین ما سنگ ترین دیواره
اما عاقبت فرو میریزه..
کاش مهرت به دلم نمینشست
تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من کاش ندیده بودمت
تا با تنهایی گلاویز نشم
کاش.. ای کاش کنارم بودی
تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت
با گذشته ی خودم میجنگم
دو روزه دنیا برام قفس تر از قفسه
بهم نفس برسون هوام دوباره پسه
هوامو داشته باش میگن تو مومنی و
دم ِ مسیحاییت نفس تر از نفسه
همیشه میلنگه یه جای زندگیم
الهی من بمیرم برای زندگیم
همیشه میلنگه یه جای زندگیم
الهی من بمیرم برای زندگیم
من که یادم رفته چی دردمه چی دوامه
برام مهمم نیست کی نیستش و کی باهامه
همیشه میلنگه یه جای زندگیم
یه مرگ تازه میخوام به جای زندگیم
نزار که کشته ی این زهر گزنده بشم
میخوام تو این بازی یه بار برنده بشم
همیشه میلنگه یه جای زندگیم
الهی من بمیرم برای زندگیم
همیشه میلنگه یه جای زندگیم
الهی من بمیرم برای زندگیم
ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد
گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید
نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده
لیک در این میکده پای ندارند پا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا
کی بفریبد شها دولت فانی مرا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا
کی بفریبد شها دولت فانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک
گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا
کی بفریبد شها دولت فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این
در هوسش خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک
گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
بستد دل و دین از من، از من دل و دین بستد
کافر نکند چندین، چندین نکند کافر
دو رخ چو قمر دارد، دارد چو قمر دو رخ
عنبر ز قمر رسته، رسته ز قمر عنبر
چشمش ببرد دلها، دلها ببرد چشمش
باور نکند خلق آن، خلق آن نکند باور
حیران شده و عاجز، عاجز شده و حیران
بتگر ز رخش چون بت، چون بت ز رخش بتگر
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم برزد، برزد به دلم آذر
عاشق شدهام بر وی، بر وی شدهام عاشق
یکسر دل من او برد، برد او دل من یکسر
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم برزد، برزد به دلم آذر
عاشق شدهام بر وی، بر وی شدهام عاشق
یکسر دل من او برد، برد او دل من یکسر
نالم ز رخش دایم، دایم ز رخش نالم
داور ندهد دادم، دادم ندهد داور
مسته صنما چندین، چندین صنما مسته
می خور به طرب با من، با من به طرب می خور
منت به سرم بر نه، بر نه به سرم منت
ساغر به کفم بر نه، بر نه به کفم ساغر
رفته به سفر یارم، یارم به سفر رفته
ای دل چه کنم تنها؟ تنها چه کنم ای دل؟
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم بر نه، بر نه به دلم آذر
عاشق شدهام بر وی، بر وی شدهام عاشق
یکسر دل من او برد، برد او دل من یکسر
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم برزد، برزد به دلم آذر
عاشق شدهام بر وی، بر وی شدهام عاشق
یکسر دل من او برد، برد او دل من یکسر
میون این همه سرگردونی
دل من گرفته ماه پیشونی
بیا باز دوباره بی تابم کن
منو تو رنگ چشمات خوابم کن
نگو قصه آخرش مرگ منه
داره چشمات منو آتش میزنه
نگو از تلخی دنیا سیرم
نگو میرم نگو که می میرم
ای گل بهار ام دشت لاله زارم
قلب داغدارم، سنگ بی مزارم
درد ماندگارم، روز ناگذارم
زخم بی شمارم زهر روزگارم
خنده هام و با تو از نو ساختم
باز به حرف های تو دل می باختم
میون این همه سرگردونی
اومدم تو قلب تو مهمونی
بی ستون قلب مو می کندم
شکل خنده هات شدم میخندم
چشم هات از صدتا غزل بهتر شد
خنده هات غنچه ولی پرپر شد
ای گل بهارم دشت لاله زارم
قلب داغدارم سنگ بی مزارم
درد موندگارم روزگذارم
زخم بی شمارم زهر روزگاره
دریا واسه کشتی های بی سر نشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
این گوشه از شهر امن من سعی کردم نمیرم
انقدر نمیرم که آخر این گوشه پهلو بگیرم
تو سال ها سر نشین این گوشه از شهر بودی
اما با من که همیشه همسایم قهر بودی
آرامش قبل طوفان ابروی اون روی ماهت
اخمت به من گفت هر شب طوفان سختی تو راهه
چند روز چند سال چند قرن از رد پاها مون گذشته
قلبم به عمر یه تاریخ از این خیابون.گذشته
قلبم مثل گوش ماهیی با موج موهات رفیقه
عشق من این تنگ کوچیک ، کوچیک اما عمیقه
دریا واسه کشتی های بی سر نشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
هر جایی هم رفته بودم دلتنگ برگشته بودم
آشفته خسته انگار از جنگ بر گشته بودم
من خوب بودم تا این شهر با خشک سالیش بدم کرد
خوب شد خدا رحم کرد عشق تو دریا زدم کرد
دریا واسه کشتی های بی سر نشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
از رود جاری تر از کوه محکم تر
ز سختی از فولاد حتی مصمم تر
ما زندگیمونو با عشق میسازیم
نه کم میریمو نه رنگ میبازیم
دیروزو باید دید فردا رو باید ساخت
من یاد میگیرم دنیا رو باید ساخت
از خواب پا میشم خورشید می تابه
بیدار میمونم دنیا اگر خوابه
کی گفته این دنیا جای منازع نیست
بجنگ و تجربه کن شکست فاجعه نیست
کی گفته این دنیا جای منازع نیست
بجنگ و تجربه کن شکست فاجعه نیست
دیدگاهی ارسال کنید